فاطمه درغال

فاطمه درغال


بانو "فاطمه درغال"، شاعر و داستان‌نویس ایرانی، زاده‌ی شهر رویدر در بندرخمیر استان هرمزگان است.
کتاب "آینه‌ی سُربی" مجموعه‌ای از اشعار ایشان است، که چاپ و منتشر شده است.


─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─


◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
زمان روی سکوی پرتاب ایستاده است
انگار دستی مرا هُل می‌دهد
به گذشته‌های نه چندان دور
گندمزارهای طلایی؛ دشت‌های سبز
لاله‌های وحشی
اما، فقط یادت جا مانده است
کنار همین نخل‌های خشکیده
که دیگر نفس نمی‌کشد
شوره‌زار سفید؛ بیشه‌زار خشک
و حوض شکسته‌ای، که ماهی‌هایش مُرده‌اند
همه جا دیوار است، حصاری بلند
که نفس‌هایش را بریده‌اند
دیوارهای سیمانی؛ بُتن
و آجرهایی که خشت به خشت
لای مفصل‌هایش سیمان ریخته‌اند
تا جایی نرود
و حالا سال‌هاست، دیوار نماد جدایی‌ست
و پنجره‌ها رو به پاییز باز می‌شود.


(۲)
[برگی از خنثی‌شدن]
دفتری از اندوه را
از آرشيو ذهنم پاک می‌کنم
هم‌زمان که دور می‌شوی
گله‌ای از اسب‌ها
در فکرم شیهه می‌کشند
صدای نبودنت، شبیه خُرده‌شیشه‌هاست
که از زلزله‌ی چند ریشتری
به روی کاشی می‌ریزد
شبیه شکستن استخوانی‌‌ست
که روی آسفالت داغ تابستان
میان تنی خون‌آلود دلمه می‌شود
صدای رفتنت، شبیه تصادف زنجیره‌ای‌ست
که اتوبان‌ها را می‌بندند
شبیه ریزش کوه در بمب‌های خوشه‌ای
یا جیغ پرنده‌ای زخمی در موتور هواپیما
صدای رفتنت، هوای خالی‌ست
که وارد ریه‌ها می‌شود
و دستی که با مرگ دیده‌بوسی می‌کند
استخوانی‌ست در گلو
که می‌خراشد
مجرای تنفسی‌ام را
شبیه صدای مرغان دریایی
در وحشت آتش‌سوزی لنج‌ها
چطور زندگی را فروخفته‌ایم
وقتی همچون جنازه‌ی زخمی
به خواب‌هایمان پناه می‌بریم
و کابوس‌ها، رویاهایمان را می‌بلعند
هرصبح لای روزنامه‌های تاریخ‌گذشته
مچاله می‌شویم
و ساعت‌هایمان دیگر نبض ندارد
قشونی شکست‌خورده می‌شوم
وقتی صدایم، تسکین دردهایت نیست
و باید مراقب ادبیاتم باشم
که تو را نرنجاند
وقتی در مقرراتی خاص
قانون وضع می‌کنی
بر می‌گردم به دالان خاطره‌ام
و حالی که با تو
یا بی‌تو خوب نمی‌شود
دیدگاه ها (۰)

فرحناز عباسی

وارسان شایر

فاطمه سعادتیار

سهیلا سبزه کار

چندپارتی

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

صحچپتر ۱۱ _ دفتر خاطرات پنهانشب...آسایشگاه در سکوتی فرو رفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط